سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
☂ مهــر بــــــاران ☂
به وبلاگ * مهـــــر بــــاران* خوش آمدید.
چهارشنبه 91 بهمن 4 :: 11:48 صبح ::  نویسنده : فاطمه


                                                کاهش فقر با رشد اقتصادی

فقر و عوارض آن در اقتصاد از پدیده هایی است که از دیدگاه صاحب نظران از بنیادی ترین مشکلا ت و معضلا ت جوامع انسانی در ادوار مختلف بوده است.
نیازی به تاکید ندارد که مقوله فقر و نابرابری های اقتصادی و پیامدهای منفی آن نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشر امروزی(طبق آمارهای مراکز رسمی و سازمان های ذی ربط) در حال افزایش است.
رویکرد کلی به فقر و پیامدهای آن «سیستمی» است یعنی هدف اصلی، شناخت موانع، ساختارها و کارکردهای کل نظام اقتصادی است و توجه به سازوکارهایی که فرآیند رشد و توسعه را بی ثبات کرده و در نهایت منجر به بکارگیری سیاست هایی می شود که نتیجه آن تورم و بیکاری است که این دو خود بر فقر می افزایند.
برای مقابله با پویش و گسترش فقر نیاز به اصلا ح و تحول در ساختارهای نظام  اقتصادی فقرزا است.
در فرهنگ معین فقیر به معنی تهیدست، تنگدست و محتاج آمده است. در فرهنگ لا روس فرانسه واژه فقیر به مفهوم کسی است که منابع، اموال و پول کمی در اختیار دارد آمده است یا فردی که تولید کم و ناکافی داشته باشد.


در بسیاری از فرهنگهای لغت فقر را به معنی عدم تکاپو برای کسب ضروریات زندگی تعریف کرده اند.
جامعه شناسان معمولا دو مفهوم فقر و نابرابری را در کنار یکدیگر بکار می برند و فقر را معیاری برای سنجش عدالت اجتماعی دریک جامعه مفروض می دانند. همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند: «تغذیه ، سرپناه، سلا متی». در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
البته علمای علم اقتصاد علا وه بر توضیح فقر اقتصادی به تعاریف گسترده فقر و انواع آن نیز پرداخته اند، مانند فقر آزادی، فقر در دست یابی به حقوق انسانی، فقر در توسعه ابعاد انسانی و فقر قابلیتی و صرفا به پایین بودن درآمد که یکی از ضوابط متعارف شناسایی فقر است توجه نکرده اند.
از آنجا که پدید آسیب زای فقر در متون دینی بسیار مورد تامل قرار گرفته قرآن کریم نیز تاکید فراوانی به مبارزه بین فقیر و غنی دارد و با شیوه هایی چون خمس و زکات، انفاق و صدقه، احسان اطعام فقیر و ... سعی در براندازی فقر و پیامدهای آن دارد.
? انواع فقر
الف) از نظر زمانی: فقر دائمی، فقر موقتی
ب) از نظر وسعت و ابعاد: فقر موردی، فقر فراگیر
ج) از نظر کمیت: فقر مادی، فقر معنوی
د) از نظر اقتصادی: فقر مطلق، فقر نسبی، فقر قابلیتی
توضیح موارد الف، ب و ج در این مقاله نمی گنجد. لذا به بعد اقتصادی می پردازیم.
? فقر مطلق
فقر مطلق به معنای حداقل امکان دستیابی فرد به امکانات متعارف زندگی یعنی غذای مناسب، مسکن و پوشاک است. در فقر مطلق، ملا ک را بر اساس نیازهای اصلی زندگی و میزان درآمدی که از رقمی معین پایین تر است و قادر به تامین نیازها نیست. فقر مطلق عمدتا در جوامعی دیده می شود که دچار محرومیت های شدید مادی و فقر هستند و دسترسی به نیازهای اساسی نایاب و کمیاب است.
به عبارت دیگر ناتوانی انسان در کسب حداقل میزان کافی امکانات معیشتی یا سطح زندگی قابل قبول در هر جامعه که افراد فقیر در آن زندگی می کنند.
البته بعضی از کارشناسان معتقدند پایین بودن درآمد نمی تواند تنها ضابطه متعارف شناسایی فقر باشد. زیرا شرایط و توانایی های فردی در کسب در آمد برای تامین نیازهای خانواده به خصوص با شروع دوران کهولت یا معلولیت کاهش می یابد. بدین ترتیب نمی توان با این معیار فقر را صرفا به عدم کیفیت درآمد اطلاق کرد.
? فقر نسبی
در فقر نسبی معیارهای زندگی اکثریت جمعیت (جامعه موردنظر) ملاک اندازه گیری است به طوری که پایین ترین بخش توزیع درآمد و درآمد سرانه ملاک تشخیص است و فقیر کسی است که درآمدش پایین و کم باشد. به طور مثال اگر در جامعه ای سطح متوسط زندگی افراد بالا رود می توان گفت در این جامعه فقر نسبی وجود دارد.
در این راستا خط فقر براساس سطح زندگی و معاش است یا به عبارتی برخورداری از حداقل امکانات معیشتی قابل قبول در آن جامعه است. اکثریت افراد فقیر و جوامع تحت شمول محرومیت فقر نسبی هستند.
? فقر قابلیتی
اگر فقر را به صورت محرومیت از قابلیت های اساسی در نظر بگیریم فقر به صورت ناتوانی یا فقدان قدرت در دستیابی به غذا، خدمات بهداشتی و درمانی و عدم پیشگیری از ابتلا به بیماری ها و مرگ و میر و ناتوانی در حفظ حریم و حرمت های انسانی وهمچنین ناتوانی در پاسداری از عزت نفس و عدم برخورداری از کسب حداقل آموزش و نداشتن آزادی های اساسی است. در این دیدگاه ایجاد توانمندی در افراد فقیر در موارد ذکر شده اولویت پیدا می کند و ضرورت آموزش، کارآموزی، بازآموزی و ایجاد اشتغال برای کسب توان و قدرت مطرح است.بسیاری از پژوهش ها و تحقیقات نشانگر رابطه معناداری بین فقر اقتصادی و بیکاری و افزایش جرایم چون سرقت، اعتیاد، اعمال منافی عفت (به خصوص در زنان)، خودکشی، جنایت و سایر انحرافات اجتماعی که بعضی نشات گرفته از بحران های اقتصادی است. البته دامنه تاثیرات فقر در محرومیت زندگی انسان ها تنها بعد اقتصادی ندارد بلکه در ابعاد مختلفی چون فردی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، تحصیلی، بهداشتی و روانی و خانوادگی نیز خود را نشان می دهد. باید ذکر کرد که آسیب ها و انحرافات اجتماعی ارتباط مستقیمی با پدیده فقر در جامعه داشته و متناسب با شرایط اقتصادی آمار آن می تواند افزایش و یا کاهش پیدا کند.
یکی از مهمترین آثار و پیامدهای فقر پدیده بیکاری است که ازسویی به عنوان عامل فقر و از سوی دیگر به عنوان پیامد فقر تاثیر بسزایی بر زندگی جمعیت زیر خط فقر دارد. کم درآمدی، اشتغال ناقص و پایین بودن دستمزدها (به دلیل فقدان مهارت و تجربه کاری) از دیگر پیامدهای فقر است.
روند چگونگی توزیع و تخصیص منابع، اگر موجب خروج منابع از فعالیت های درآمدزا و اشتغال زا شود منجر به توزیع ناعادلانه تر درآمد و ثروت می شود و فقر و محرومیت نتیجه طبیعی آن است.
بیکاری، تورم، پایین بودن بهره وری موجب کم رشدی و توزیع ناعادلانه ثروت و افزایش فقر و محرومیت می شود.
بسیاری از اقتصاددانان با پشت سرگذراندن دیدگاه های سنتی اکنون به مقوله فقر از سه زاویه می نگرند:
فقر ناشی از ساختار سیاسی، فقردرآمدی، فقر قابلیتی.
این سه حوزه با آن که اهمیت های متفاوت دارند بر یکدیگر تاثیر می گذارند و توجه به این سه حوزه در ریشه یابی و فقرزدایی الزامی است. به بیانی دیگر ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی مسلط بر عرصه بین المللی نیز یکی از علل مهم فقر در کشورها و جوامعی است که چنین تسلطی بر ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی داخلی آنها اثرگذار است (به خصوص کشورهای توسعه نیافته) و این گونه کشورها به دلیل نداشتن مبانی، زیرساخت های صنعتی، آموزشی، مالی و پولی، تولیدی و بازرگانی لا زم قادر به حفظ منابع خود در مجامع و نهادهای بین المللی نیستند.
? راهکارهای مبارزه با فقر
مشکل فقر از مسائل بزرگ و ریشه دار در حیات بشری است. با وجود تلا ش های گسترده از سوی دولت ها و نیز تلا ش های بین المللی هنوز فقر و تنگدستی بیداد می کند و جمع بزرگی از انسان ها را در برگرفته. البته فقر تنها محدود به کشورهای جهان سوم نیست، بلکه عارضه ای است که گریبانگیر تمام کشورهای جهان است.
راهکارهای مبارزه با فقر را به 2 دسته می توان تقسیم کرد. راهکارهایی که مقطعی و زودگذر هستند و حالت مسکن دارند که به طور عمده بر رفع آثار و عوارض فقر تاکید دارند و راهکارهایی که بر کارهای بلندمدت متکی است و به زمینه ها و علل پیداش فقر توجه دارند.
راهکارهای کوتاه مدت که در مقطع زمانی خاصی موجب کاهش نرخ بیکاری می شوند عبارتند از:
اعطای وام های مختلف به اقشار کم درآمد، ساخت مسکن ارزان و حمایت های اجتماعی، پرداخت یارانه های هدفمند شده به اقشار کم درآمد و برنامه های پراکنده خود اشتغالی.
راهکارهای میان مدت و بلند مدت مبارزه با فقر هم شامل این موارد است:
1) عزم سیاسی، اقتصادی و مدیریتی جدی برای مبارزه با فقر و ایجاد تحول د ر نظام اقتصادی (با انتخاب مدیران شایسته و بکارگیری سیاستهای اقتصادی مناسب).
2) انتقال منابع به سمت فعالیتهای تولیدی و سمت گیری اشتغال زا و افزایش انگیزش تولید و تقویت تمایلا ت مربوط به توانمندیها و قابلیت افراد.
3) اصلاح سیستم نحوه و توزیع درآمد و ثروت واخذ مالیات ها ومصرف آنها .
4) مبارزه بافساد اداری و مالی، انحصارگرایی، رانت جویی و سیطره اقشار خاص بر سیاستها و کارکردهای اقتصادی.
5) کاهش وابستگی به نفت و توسعه صادرات غیر نفتی (با حمایت از سرمایه گذرایها و ایجاد امنیت عمومی و تسهیلا ت لا زم) با توجه به صنایع کوچک و منابع منتخب کاربر، توسعه صنعت جهانگردی و ترانزیت
(یا شبکه های حمل و نقل) برای کاهش بیکاری که یکی از عوامل فقر محسوب می شود.
6) جلوگیری و پیشگیری از روند فرار سرمایه ها و مغزها و افزایش بهره وری با ایجاد نهادهای تحقیقاتی ومالی سازمان های موجود.
7) بکارگیری مشارکت اجتماعی و مردمی از طریق افزایش آگاهیها و تعهدات حقوق شهروندی و فراهم نمودن بستر مناسب برای نظارت عمومی.
8 ) بکارگیری الگوهای توسعه ای کار آمد و مناسب با توجه به شرایط مقتضیات جامعه و آگاهی بخشی در زمینه ارتقای کیفیتی زندگی و بهبود شاخصهای توسعه انسانی.
9) نظارت، هدایت و ارزیابی، مقامات برنامه ریز و طراح از سیاستها و عملکردهای اصلا حی برای پیشبرد اهداف اقتصاد ملی و کاهش زمینه های فقر و نابرابری.
به طورکلی می توان نتیجه گرفت که راهکارهای عنوان شده در مجموع، خواهان اصلا ح ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. در واقع کاهش فقر در جامعه باافزایش نرخ رشد اقتصادی و توزیع عادلا نه درآمد میان اقشار مختلف جامعه، اولین و مهمترین گامهای تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر است. و این امر جز با نگاهی کلا ن و رویکردی جامع به نمای ساختارهای موجود در جامعه میسر نمی گردد.




موضوع مطلب :

لوگو
به وبلاگ  ☂ مهــر بــــــاران ☂

          خوش آمدید.
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 84
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 48580

Online User
IranSkin